غصه در آن دل رَوَد، کز هوس او تهی ست
غم همه آنجا شود، کان بُتِ عیار نیست

یکی از عناصرِ ایجاد تاریکی در روح ما، «غصه» است.
وقتی در مقابل ناملایمات زندگی غصه می‌خوریم؛
اعلام می‌کنیم که خدا نسبت به ما بی‌توجه بوده و ما را تنها و بی‌یاور رها کرده است.

کسی که تمام عهد و پیمانِ خود را در زندگی، با خدا بسته، غصه برایش معنایی ندارد.

غصه زمانی سراغ ما می‌آید که با معیارهای ذهنی زندگی کنیم.

یعنی برای همه چیز اندازه و مقدار تعیین کنیم.
یعنی در دنیای مادیِ جسم زندگی کنیم.
یعنی جسم ما ابزاری برای خواسته‌های ناآگاهانه‌ی ذهن شود.

و این جاست که خِرَد، کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود.
و آنقدر در تاریکیِ حاصل از انواع شرک، غرق می‌شویم که همه چیز را با اندازه‌های محدود می‌بینیم.
و جهان ما محدود می‌شود.
در نتیجه، از جهانِ غیبِ پروردگار چیزی درک نمی‌کنیم.

هرگاه، با شوقِ پروردگار در قلب، با صبر،

بابخشش، با مهربانی و گذشت، نور را وارد زندگی خود کنیم؛

این نور که از جنس نور الهی است،

تمام تاریکی‌های وجود ما را،
مانند: ترس، قضاوت، ناامیدی و غصه را،

آرام آرام پاک می‌کند.

به شرط آن که، اجازه دهیم نور وارد قلبمان شود.

#عرفان