وقتی گذشتهی خود را مرور میکنیم،
یاد تنگناهایی در زندگی میافتیم که،
شاید باورِ عبور از آنها برای خودِ ما حتی مشکل باشد.
این تنگناها شامل هر اتفاقی میتواند باشد.
فرقی نمیکند که این اتفاقات بزرگ یا کوچک باشند.
هر اتفاقی که ما را درگیر کرده به نوعی برای ما تنگا محسوب میشود.
گاهی هریک از آنها میتوانند سرمایههای معنوی خوبی برای ما باشند.
چرا که در مواجهه با آنها بوده که به نقاط ضعف و قوت خود، در حل مشکلات پی بردهایم.
گاهی هم، چنان بیپیرایه به باورهای ما تبر زدهاند که، از احساس امنیت تهی شدهایم.
گاهی عصبی شدیم، غر زدیم، به دنیا و جهان هستی بدوبیراه گفتیم.
اما کمکم آرام شدیم. به آن فکر کردیم و مسؤلیت تنگناهای وحشتباری که چون موم، در جانمان نقش بسته بود، به عهده گرفتیم.
آن گاه به جستجوی راهحل مناسب گشتیم.
در این میان گاهی مجبور شدیم بعضی آدمها را از دایرهی اطرافیان خود حذف کنیم.
و بعضی دیگر را چون شاخهی تاکی که بر داربست وجودمان پیچیدهاند، با رنجی بیپایان با خود نگهداریم.ا
ما در نهایت، به توانایی خود در جهت رشد و تغییر پی بردیم.
و یقین پیدا کردیم که انسان، برای همین تغییر در مسیر رسیدنِ به درجات بالاتری از کمال، طراحی شده است.
مرور گذشته، همیشه هم بد نیست.
چرا که روندِ رسیدن به نمونهی بهتری از ما را یادآور میشود.
یادآوریِ زندگی انباشته از آزمونها
و تنهایی شجاعانه
و دستِ پر بیرون آمدن از آن،
زیباترین بازگشت به گذشته است.
یادداشت روز
آخرین نظرات: