شکرگزاری

امروز، مثل هر روز در حال شکرگزاری از نوع کلام و نجوایی آهسته، با پروردگارم بودم.

هر جمله‌ای که می‌گفتم از ژرفای قلبم و با حسی خالص و حقیقی، بیان می‌شد.

از این که هیچ‌یک از جملاتم نمی‌توانست تکراری باشد؛ یقین پیدا کردم که نعمتهای بی‌شماری اطرافم را دربرگرفته است.
به گونه‌ای که در دم زبانم از برشمردن یکایک آن‌ها عاجز است.

تصمیم گرفتم فهرستی بنویسم و هر سطرش را با این عبارت شروع کنم: خدایا شکرت که…..

و هر روز ۱۰مورد به این فهرست بیفزایم، تا این حرکت شکرگزاریِ متمرکز بر نوشتن، به عادتی زیبا در زندگی‌ام شکل بگیرد.

خدایا شکرت که یاد تو آرامش‌بخش لحظه‌های ملال‌آورِ ناامیدی‌ام است.

خدایا شکرت که از نعمتِ سلامتی خود و عزیزانم برخوردارم.

خدایا شکرت که در هر نفس با حسِ حضور تو، نور امید در زندگی‌ام جاری می‌شود.

خدایا شکرت که به من قدرت انتخاب و اختیار دادی تا بهترین مسیرها را در زندگی، برگزینم.

خدایا شکرت که قدرت تکلم دادی، تا با تو سخن بگویم.
گرچه تو به تمامی اسرار قلبم عالِم و آگاهی.

خدایا شکرت که عشق به قلم و نوشتن را در قلبم زنده نگه می‌داری.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط