دلیل برنامه‌ریزیِ نافرجام چیست؟

برنامه‌ریزی

همیشه برنامه‌ریزی و مدیریت زمان در انجام کارهای نیمه‌تمام، آن‌گونه که می‌خواهیم؛ پیش نمی‌رود.

گاهی حسِ بی‌حسی و بی‌حالی، مانع از استمرار در کارها و رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت می‌شود. و به دنبال آن به عزت نفس ما آسیب جدی وارد می‌شود.

گاهی هم اتفاقات پیش‌بینی نشده، سد راه انجام کارهای مهم و اساسی در فرآیند برنامه‌ریزی می‌شوند و تمام ایده‌های ناب را به غرقابِ خاموشی می‌برند.
مغز ما را می‌آشوبند و احساس پیمان‌شکنی با خود را برمی‌انگیزند.

اما تجربه‌ی زیسته ما انسان‌ها نشان داده که، وقتی بردبارانه و استادانه در مقابل منِ ذهنی(ایگو)، ایستادگی می‌کنیم؛ وقتی با دوراندیشی و مغتنم شمردنِ لحظه لحظه‌ی عمر خود، به بالندگی و رشد خود کمک می‌کنیم؛ نتیجه‌ای دل‌انگیز حاصل می‌شود.

مغزِ کوشا و ذهنِ کنترل‌شده و توانا، می‌تواند ما را از تنگنای ملال‌آورِ پوچی و بیهودگی نجات دهد.

طعم کامیابی را زمانی می‌چشیم که، به پرگویی نداهای سرزنش‌گرِ درونی خود، اهمیت ندهیم.

برای موفقیت چه روالی نیکوتر از این که تلاش‌هایمان را در پهنه‌ی توان‌فرسای زندگی بکار گیریم.

در نهایت، باشکوه و آرام، پرتوهای نورانی عمل‌گرایی و امید به فردایی روشن، از میانِ پرده‌ی مهِ ناامیدی، پدیدار خواهدشد.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط