واژه‌های عینی

در کتاب: «بهتر بنویسیم، اثر رضا بابایی»،


با نوع متفاوتی از نوشتن، مواجه می‌شویم؛
به نام: «محسوس نویسی و تصویرسازی»

نویسنده، این شیوه‌ی نوشتن را، از کهن‌ترین گرایش‌های کلامی در همه‌ی زبان‌ها برشمرده است؛ که در آن امور حسی، دربرابر مفاهیم ذهنی و انتزاعی قرار می‌گیرد.

در متن زیر، از تعدادی محدود، از بیکران واژه‌های زیبای حسی انضمامی، استفاده کرده‌ام.

باید ذهنِ سرکش خود را مهار می‌کرد.

در جایی خوانده بود که، که اگر با زبردستی، سپر افکار منفی را به زمین بیندازد؛ سرزنده و سرمست از حقیقتِ جوهر وجودش و جهان هستی، خواهد شد.

اما نمی‌دانست از کجا شروع کند.
چگونه به سرنگونی اوهام ذهنش حمله بَرَد تا دچار سرخوردگی و یأس نشود.
پشت کردن به عادت‌ها و الگوهای همیشگی کاری بس دشوار بود.
برای دست‌یابی به اهدافش، نوشتن را، دستاویز خود کرد.
دست به زانوانش گذارد.
واژه‌ها را، در سرازیریِ قلم فرسایی انداخت.

چشم انداز آینده‌ای روشن را متصور شد.
تحمل رویارویی با یادآوری گذشته‌ی گره‌خورده خود را نداشت.
دست و پا می‌زد و گام به گام جلو می‌رفت.

از هیچ آموزه‌ی کارساز و مفیدی غافل نشد.

از پشتیبانیِ بدون چشم‌داشتِ دوستان و اساتیدی که پیرِ این راه بودند و سررشته‌ی کافی داشتند؛ بهره‌مند شد.
با موشکافی و پافشاری در راه رسیدن به هدفش، تلاش کرد.
اگر دستاوردی عایدش می‌شد؛ شکرگزاربود.
واگر به نتیجه‌ای نمی‌رسید؛ مأیوس و سرخورده نمی‌شد و ادامه می‌داد.

دست از دلسردی و دودلی برداشت.
پایداری و اراده را دست‌مایه لحظه‌هایش کرد.

و هنوز هم در این مسیر ثابت قدم و امیدوار، به پایان می‌اندیشد.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط