احقاق حق، یا تسلیم
_آقای ارجمند چرا درِ اتاق کارگزینی بسته ست؟ چند نفر روی پله نشستند و منتظر شما هستند.
_خانم میبینید که مراسم بود.
_بهرحال از من تلفنی خواستید که بیام اداره خدمت شما.
_بله یادمه. بریم بالا پروندهی شما رو بیارم تا بگم مشکل کجاست و چیه.
_میدونم. همکارتون هم یکبار تلفنی بهم گفت. اما بدونید که من بههیچوجه زیرِ بار این قانونِ مسخره و عجیب نمیرم.
_یکم آروم باشید خانم. شما باید سال آینده هم ادامهی خدمت داشته باشید.چون یکماه و نیم کم دارید.
_من ۳۰ سال پیش، به مدت ۴سال، حقالتدریس بودم. الآن قانونِ جدید اومده و تمام محاسبات سنواتی منو به هم ریخته؟! امکان نداره قبول کنم.
_حالا بذارید یکبار دیگه محاسبه کنم. آروم باشید. بنشینید لطفاً.
_آقای ارجمند من ۳۲سال خدمت کردم. دیگه تحمل یک روز اضافه کارکردن رو ندارم. این حرف آخرمه. اینهمه نیروی جوان و تحصیلکرده و بیکار هست. چرا از اونها استفاده نمیکنید؟
_ببینید هرجور حساب میکنم، شما برای این یکماه و نیم کسری، باید یک سال دیگه ادامهی کار داشته باشید.این قانون سازمان بازنشستگیه.
_آقای محترم چی میگید؟ مگر من بازیچهی قانونهای لحظهای و مسخرهی این سازمان و اون سازمانم؟
_آروم باشید. عجله نکنید. باشه. صبر کنید یکبار دیگه بررسی کنم.
_جناب ارجمند من دیگه تحمل این حد از اجحاف در حقِ یک معلم رو ندارم.
من میرم خونه.
و امکان نداره از اول مهر برم سر کلاس.
اگر لازم بود یک مأمور با دستبند بفرستید تا بیاد منو ببره زندان.
توبیخ کنید. دادگاهی کنید. یک رتبه و گروه ازم کم کنید.
هر کار لازمه بکنید. امکان نداره قبول کنم. فعلا خدانگهدار.
سه روز بعد
_سلام آقای ارجمند. گفته بودید بیام خدمت شما.
_بله در مورد پروندهی بازنشستگی شما بود.
_من که حرف آخرم رو زدم. و گفتم که دیگه راضی به ادامهی خدمت نیستم.
_کار شما درست شد. کسری خدمت شما بخشیده شد.
_خوب خداروشکر. ممنونم از دقت و توجه شما.😊
_میتونید با خیال راحت برید مراحل بعدی امور اداری مربوطه رو انجام بدید.
آخرین نظرات: