چرا و از چه می‌نویسد؟

چرا و از چه می‌نویسد؟

وقتی آماده شد که پشت میز کارش بنشیند، و تمرین‌های مدرسه نویسندگی را بنویسد، یادش افتاد که هرسال تابستان چه روزها و چه شب‌هایی را به بطالت گذرانده بود.

روزهایی که می‌توانست در این تایمِ حدود نود روزه، با ایجاد فرصتی برای یادگیری و آموزش‌های جدید در زمینه‌های مورد علاقه‌اش، با برنامه‌ریزی و نظارت دقیق بر اوقاتش، پربارترین روزها را بسازد.

شب‌هایی که تادیروقت با کلیپ‌ها و پست‌های نه چندان مفید و کاربردی که بیشتر جنبه سرگرمی داشت، در اینستاگرام، عمر خود را تباه کرده بود.

فنجان قهوه را در دستش گرفت.
تمرکزش بر تمرین‌ها را بیشتر کرد.

شور و اشتیاقِ نوشتن، توأم با انجام امور منزل و هزاران کارِ ردیف شده در بیرون از منزل، در دلش جنگ راه انداخته بودند.

مثل همیشه نوشتن، پیروز میدان بود.

پیش از این، پشتِ این میز که الان نشسته، کمتر نشسته بود.
فقط گه‌گاهی برای تصحیح اوراق امتحانی و طرح سؤالات امتحانی پایان ترم، این نقطه از خانه را انتخاب کرده بود.

اما الان طی یک سالِ گذشته این میز، برایش منطقه امن و آرامشِ روح و روان او محسوب می‌شد.

وقتی نگاهش به لیست کارهایی که باید تا شب انجام دهد افتاد؛ الویت اول را، در مرور و تمرینِ آموزش‌های نوشتن اختصاص داد.

چرا و از چی می‌نویسد؟

اولین نیازِ روحش، نیاز به قلم و کاغذ و نوشتن است.
می‌نویسد تا دغدغه‌های ذهنِ شلوغش را روی کاغذ به خط کند و با دیدن آن‌ها راه چاره‌ای برایشان بیابد.
از برخی از آن‌ها درس می‌گیرد و به برخی دیگر، درس می‌دهد.
می‌نویسد تا از ملالِ تحملِ رنج‌های کهنه، کم کند.
تا با داستان‌سرایی از آدم‌ها، عاشق‌ها و زجرکشیده‌ها، واژه‌ها را به ضیافت شرحِ سرنوشت‌ها، راهی کند.

گاهی قصه از شادی‌ها و وصال است.
گاهی از فهرست‌ شکرگزاری از خالق یکتا، و گاهی از  نمونه‌ی معجزه‌ها است.
گاهی از خاطره‌ها و گذشته‌های دور، و گاهی از حضور در لحظه‌ی حال است.
گاهی شهدِ شیرینِ نوشتن، او را سرمست و بی‌قرار می‌کند.
گاهی نوشته‌های تلخ و زهرآگین و جانکاه، او را تا انتهای ناامیدی، به سقوط می‌کشاند.
گاهی با چشمانی گریان روی نوشته‌هایش، ساعت‌ها خیره می‌شود.
گاهی سرخوشیِ بی‌اندازه از نوشتن، تمام هستی‌اش را فرامی‌گیرد.
گاهی از چرایی و چگونگی خلقت خویش می‌نویسد.
گاهی هم از خالق جهان هستی و و رحمت بی‌پایان او می‌نویسد.
گاهی از فیزیک و تدریس و مدرسه و دانش آموزان، گاهی هم از خوشحالیِ پایانِ کار می‌نویسد.

به هرحال می‌نویسد تا، رازها و تجربیات و آموخته‌های خود را به آیندگان ببخشد.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط