هر روز یک درس

هر روز یک درس

امروز وقتی داشتم یکی از فایل‌های استاد شاهین کلانتری را در دوره‌ی «حرکت کلمات» گوش می‌کردم؛ احساس کردم حرف‌های ایشان برایم خیلی تاثیرگذار و لازم بود.
همیشه همین‌طور است.
هر وقت عمیق به حرف‌های ایشان گوش می‌دهم حتماً قلابِ دقت و تمرکزم، یک درس نافع و نافذ بیرون می‌کشد.

درس جالبی که امروز گرفتم این بود که: «هیچی یهویی نداریم».
و این برای منِ عجول تلنگری بود.

حتی نویسنده‌های بزرگی که بعد از چندین سال، می‌نوشتند و می‌خواندند و بهترین و درخشان‌ترین آثار را از خود به جای می‌گذاشتند هم، همیشه به کتاب‌ها و مراجع و اساتید مختلفی رجوع می‌کردند و هیچ‌گاه نسبت به آموزش و یادگیری بی‌توجه نبودند.

واین موضوع در پیشرفت نوشته‌ها و آثارشان کاملاً مشخص بود.
و این، گوشزدی بود تا با آرامش بیشتری از قلم و نوشتن، لذت ببرم.

آن‌قدر باید بنویسم. خط بزنم. بسوزانم. دوباره بنویسم. پاک کنم. بنویسم. باز خط بزنم؛ تا بتوانم به نتیجه مطلوبی برسم.
و بی‌شک از آموزش و یادگیری غافل نباشم.

یاد این صحبت استادم افتادم که گفت: «ملاک‌های تایید را از هر کسی نمی‌توان انتظار داشت.»
گاهی یک نوشته می‌تواند خواننده را چنان به دنبال خود بکشاند و به ژرفای مفهوم و مقصود و نیت نویسنده از نوشتن آن متن برساند؛ و تأثیر آن نوشته همیشه در ذهن خواننده باقی بماند.
هر نوشته‌ای باشد. فرقی نمی‌کند.
یک شعر باشد.
یا یک یادداشت کوچک باشد.
یک داستانک و یا یک خاطره باشد.

بیشتر مواقع، اطرافیانم که دستی بر قلم ندارند؛ نوشته‌های من برایشان جذاب و گیراست و به قول همسرم به دل می‌نشیند.

اما زمانی از یک نثر خوب و نوشته‌ی بی‌نقص می‌توانم مطمئن شوم که، اساتید اهل فن آن را تایید کرده باشند.
پس تمام تلاشم را می‌کنم تا مورد تأیید و تشویق اساتید فن، کسانی که استاد و کار بلدِ این حرفه و مقوله هستند؛ قرار بگیرم.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط