نقش داستان در زندگی ما
وقتی داستانی را میشنویم یا میخوانیم گویی سفری را شروع کردهایم که تا پایان داستان خود را در آن میبینیم و مییابیم.
شاید از همان کودکی با شنیدن داستانهای مادربزرگها و بعدتر، با خواندن کتابهای داستان این حس در ما شکل گرفته و حتی روی رشد مغز ما بیتأثیر نبوده.
قوه تخیل، الگو گرفتن از قهرمان داستانها، و حتی رسیدن به رویاها از طریق داستانهایی بوده که، در زندگی ما خواسته یا ناخواسته، اثر عمیق خود را گذاشته.
مهم نیست داستانها واقعی بودهاند یا سراسر تخیل و غیر واقعی.
اما همیشه، شنیدن آنها برای ما جذاب و گاهی بسیار آموزنده بوده.
در حرفهی معلمی نیز، داستان برای من همیشه بهترین ابزار، در تفهیم درس بوده.
در اکثر مواقع دانشآموزان تحمل شنیدن حرفهای جدی را ندارند.
اما وقتی حرفهای جدی را در قالب داستان به آنها آموزش دادم؛ به قولِ خودشان، مطلب در ذهنشان هک شده و درسی که از آن گرفتند در چالشهای زندگی، به کمکشان آمده.
نه تنها در آموزش، بلکه در بسیاری از مشاغل، وقتی پای داستان به میان میآید؛ شاهد موفقیتهایی در زمینهی کسبوکار بودهایم.
بیشتر روانشناسان و رواندرمانگرها با داستانهای مراجعینِ خود زندگی کردهاند و داستان تجربیاتِ خود را در قالب کتاب برای دیگران بازگو کردهاند.
بذر داستان، با تجربیاتِ آدمها، در جان و روح انسانها کاشته میشود و میوهی آن، در شیوهی زندگی، الگوها و عادتها، و سَبکِ رفتار، به ثمر مینشیند.
گاهی شنیدن داستان زندگی آدمها از زبانِ خودشان، دیدگاه ما را نسبت به آنها تغییر میدهد و حتی روی قضاوتهای ما تأثیر مستقیم میگذارد.
البته ابزار تکنولوژی و ایدههای جدید، ما را در دنیایی از اطلاعات سطحی غوطهور کرده؛ و باعث شده فرصتِ انتخاب را از ذهن بگیرد و نتواند تجربهای که از شنیدن و یا خواندن داستانهای عمیق و طولانی داشتیم، به ما انتقال دهد. و تنها، مغز ما را درگیر کرده.
داستانهای زندگی ما، مانند رودخانه همیشه جاری هستند و حرکت روندهی آنها، به ما اجازه میدهد تا تجربههای مختلفی را کسب کنیم.
هر چه تجربهی جدیدتر و بیشتری داشته باشیم، داستانهای بیشتری برای معنا دادن به زندگی خواهیم داشت.
ما هر روز در حالِ ساختن داستان جدیدی هستیم.
به قولِ جوی فیلدینگ، رماننویس کانادایی:
«به صد نویسنده ایدهای یکسان بده، صد داستان متفاوت دریافت خواهی کرد.»
در پایان خوشحالم که در «دورهی ۱۰۰ داستان» از مدرسه نویسندگی ثبتنام کردم.
آخرین نظرات: