۵زبان عشق

معرفی کتاب

ما تا چه اندازه زبان عشق را بلد هستیم؟

در ارتباط با همسر، دوست، پارتنر، فرزند، پدر و مادر و اطرافیان خود تا چه حد برای درک و تقویتِ روابط صمیمی تلاش می‌کنیم؟

در وبینار کتابخوانیِ خانم «ملیکا نادری» به محتوای کتاب:
«۵ زبان عشق، اثر: گری چاپمن» پرداخته شد.

هم‌خوانیِ جمع دوستداران کتاب، حسِ درک و یادگیری بیشتری ایجاد می‌کند. به ویژه اگر به موضوعی پرداخته شود که این روزها کمتر مورد دقت و توجه ما قرار می‌گیرد.

در فصل اول کتاب به نکاتِ کلیدی ارزنده‌ای اشاره شد.
بیان شیوا و روانِ خانم نادری در درک مفاهیم، و آوردن مثال‌ها و نمونه‌های عینی، نقش زیادی در ترغیب من به مطالعه کامل کتاب شد.

نکته‌ی کلیدی اول درباره این بود که هر فردی زبان عشق منحصر به خودش را دارد.

نویسنده زبان عشق را، شبیه زبانِ گفتاری ما تلقی کرده
و علت اینکه بعضی روابط، چه در قالب ازدواج و چه ارتباط‌های دوستانه یا مادر و فرزند یا معلم و شاگرد، که به شکست منجر می‌شود را، به نوعِ زبانِ عشق دو طرف، وابسته دانسته است.

صحبت کردن و ابراز علاقه با زبان مشترک، یکی از مهم‌ترین نکات کلیدی در ارتباط موفق و خوش فرجام است.

مادری که با تلفن زدن مکرر جویای احوالات فرزند خود می‌شود، به زبان خودش ابراز عشق و نگرانی را بیان می‌کند.
در حالی که فرزند او این کار را کنترل بیش از حد تلقی می‌کند.
زیرا زبانِ عشق مادر را درک نکرده.

معلمی که با سخت‌گیری‌های خود، تلاش در بهبود اوضاع درسی و رفتاری دانش آموز می‌کند، با زبان خود محبت و حسِ تعهد و علاقه‌مندی خود را بیان می‌کند.
اما دانش آموز او را معلمی آزاردهنده و عقده‌ای می‌بیند.
زیرا احساسِ دوست داشته شدن توسطِ معلم را، درسهل‌گیری و بی‌توجهی به انجام تکالیف و وظایفش می‌داند.
زیرا زبانِ عشق معلم را درک نکرده.

نکته‌ی کلیدی بعدی، در اساسی‌ترین نیاز عاطفیِ انسان، یعنی عشق است.

احساس امنیت و سلامت عاطفی ما، در گرو دوست داشتن و دوست داشته شدن است.

بدرفتاری‌ها اغلب از زمانی آغاز می‌شود که فرد احساس کند کسی دوستش ندارد.

تنها رفع نیازهای سطحی و رایج نمی‌تواند حق مطلب را در باور دوست داشته شدن ادا کند.

برای مثال، من هر وقت در کلاس به دانش آموزانم اجازه‌ی آزادی عمل می‌دادم، کنترل کلاس از دستم خارج می‌شد و این موضوع در ظاهر شاید از من یک معلمِ پایه و همراه می‌ساخت که به این‌گونه نیاز بچه‌ها اهمیت می‌دهد، اما در من حس دوست داشته شدن ایجاد نمی‌کرد.
و هر بار پس‌زدگی و از بین رفتن انگیزه‌ی بیشتر را در من زنده می‌کرد. موافقت من با این شیوه‌ی ارتباطِ عاطفی در حقیقت رد کردن خودم بود و این کار، حسِ ضعیف بودن در من ایجاد می‌کرد.
چون زبانِ عشق از نظر من و شاگردانم، متفاوت بود.

در هر رابطه سالم و موفق شناخت نیازهای هر یک از طرفین پایه و اساس تداوم آن ارتباط است.
نویسنده نکات کلیدی دیگری را در کتاب بیان کرده که به اختصار به آنها اشاره می‌کنم.

1⃣ عشق واقعی بر خلاف شیفتگی (یعنی حس کوتاه مدت و بی‌پایه) نیازمند حمایت از یکدیگر است.

2⃣ تأیید یکدیگر، یعنی بیان تعریف و تمجید و سخنان محبت آمیز نسبت به شریک عاطفی.
3⃣ اختصاص دادن وقت به یکدیگر، برای جمع کردن خاطرات مشترک.

4⃣ دادن هدیه‌های کوچکِ با ارزش به عنوان سمبل عشق.

5⃣ تحت فشار نبودن عشق، باعث زنده ماندن آن می‌شود.

6⃣ ممکن است زبان عشق در دو طرف یکی باشد اما نوع بیان آنها متفاوت باشد.

7⃣ کسی که زبان عشقش، محبت‌های فیزیکی است، برای پر کردن مخزنش باید محبت فیزیکی دریافت کند.

در آخر پیشنهاد می‌کنم،
کتاب: «۵زبان عشق، اثر: گری چاپمن» نشر نوین
را مطالعه کنید.
????

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط