یک دیالوگ واقعی
_خانم گرهی کار من کی باز میشه؟ دیگه تحمل موندن توی این برزخ زندگی رو ندارم.
_صبر داشته باش دخترم درست میشه.
چقدر دیگه؟ هرچه تلاش میکنم نمیتونم به خواستههام برسم.
نه کار درست و حسابی، نه درآمدی، نه عشقی و نه رابطهای.
_ببین دخترم، هر چیزی زمان خاص خودش رو میطلبه.
تسلیم باش. تسلیم زمان. تسلیم تلاش. تسلیم خدا.
_فکر نمیکنم دیگه از عهدهاش بربیام. خسته شدم.
_ حق داری. تسلیم شدن ترس داره، ایمان و اعتماد میخواد، شجاعت و صبر میخواد.
_چهجوری؟ آخه مگه میشه؟
_آره میشه. برای تسلیم بودن باید عاشق بود. باید مطیع بود. باید با قلبت جلو بری، نه با احساست.
باید از قلبت دستور بگیری، نه از ذهنت.
خدایی که توی ذهنت درست کردی رو بذار کنار.
_خدای ذهنی؟ من که تو ذهنم خدایی ندارم.
_همین دیگه! اشکال همین جاست. دقیق گوش کن چی میگم.
خدای ذهنیِ تو، اشتباه تعریف شده.
اون زورگو و عصبیه. بخشش و عدالت نداره.
برای همین همیشه تو رو دعوت به شکایت میکنه.
تو باید خدای واقعی رو پیدا کنی.
_چه جوری خانم.
ببین دخترم! روح ما بخشی از خدای واقعی ماست.
وقتی تسلیم خدا میشیم، شادی، خرد، و حتی نگاه ما جنسِ دیگهای داره.
آرامشِ ما در این تسلیم، باعث میشه ندای درونی خودمون رو بشنویم.
_ندای درونی همون وراجیهای ذهنه؟
_نه عزیزم. ندای درونی، آوایی زیبا از قلب توست که به کمکت میاد.
هر چقدر به خدا نزدیکتر بشی، به سرچشمهی صدا نزدیکتر میشی.
هر چقدر به خودت عشق بورزی، بیشتر عاشق خدا میشی.
و اینجاست که نشانههای حمایت خدا رو میشنوی و میبینی.
_از میون این آشفتهبازار آدمها، رابطهها و اتفاقات چطور ممکنه؟
_گاهی، ندای درون تو فقط یک کلمهست، یک تصویره، یک نگاهه.
اون رو دیگه باید خودت بهش پی ببری و درک کنی.
فقط کافیه ذهنت رو آروم کنی.
با خودت آشتی کنی.
عاشق خودت و خدای خودت بشی.
_کار خیلی سختیه.
آره میدونم.
اما باید بدونی که، قانون اول جهان عشقه.
چون خدا عاشقه. پس هر چیزی که دنبالش میگردیم در وادی عشقه.
اگر عاشق خدا باشی، تسلیم میشی.
در اینصورت ترس و ناامیدی در زندگیت مچاله میشه.
فقط نیاز به تمرین داره.
_خانم به من بگین چیکار باید بکنم. چه تمرینی انجام بدم.
_ببین هر کاری که میخوای انجام بدی، سهم خودت و سهم خدا رو مشخص کن.
مثلاً میخوای کسب و کارت بهتر بشه، ببین سهم خودت چیه؟ چقدره؟
یک آموزش خوب تو زمینه کسبوکارته؟
تلاش بیشتر و بیشتره؟
درست کردن باورهاته؟
حالا باید ببینی سهم خدا چیه.
باید از خدا بخواهی با تدبیر خودش، مسیر رو برات باز کنه.
و هر آنچه که به صلاح توئه، نشانههاش رو برات بفرسته.
تو باید دنبال نشانهها بری. گوش و چشمت رو باز کنی. و ندای قلبت رو بشنوی و اجرا کنی.
_خانم خیلی چیزها یاد گرفتم.
ممنونم از وقتی که برام گذاشتید.
_ عزیزمی. موفق باشی.
آخرین نظرات: