اشتباه یا خردورزی؟

نگاهی متفاوت به اشتباهاتمان

انسانیم و خطاکار.
اما قرار نیست با ارتکاب هر خطایی، خود را به دنیای انفعال و وازدگی شوت کنیم.

بهتر نیست بعد از پی بردن به اشتباه خود، به جنبه مثبت آن هم نگاهی بیندازیم؟

یا حداقل از خود بپرسیم؛ از این خطا چه آموختم؟
امروز با مطالعه‌ی بخشی دیگر از کتاب «شش ستون عزت نفس به قلم ناتانیال براندن»، به درک متفاوتی از اشتباهات آدم‌ها رسیدم.

نویسنده در جایی می‌گوید: «ارتکاب اشتباه در رابطه‌ی مستقیم با یادگیری و عبرت افراد است.»
اما گاهی به راه‌های آماده و در دسترس متوسل می‌شویم.
بعضی از ما روح خود را چنان شلاق می‌زنیم که، تبعات اشتباهی که کرده‌ایم از نابود کردن عزت نفسمان کمتر است.
اگر شجاعت کافی برای مرتکب شدن خطا را پیدا کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

تجربه زیسته‌ی من در آموزش، و سر و کله زدن با دانش آموزان، بارها بیانگر این تاثیر بوده است.

وقتی فرصت اشتباه را به آنها می‌دادم، به مرور خطاهای کمتری از آنها می‌دیدم.

آنها نیز خود را در موقعیت مراقبت و مسئولیت‌پذیری بیشتری می‌دیدند.

گاهی فکر می‌کنم، کاش شیوه‌های بهتری برای پیشگیری از اشتباهات می‌آموختم.
و یا روش‌ها و الگوهای بادکرده‌ی قدیمی را دور می‌ریختم.
شاید به این شکل، در کار و حرفه‌ام به رشد بهتری می‌رسیدم.
هم‌چنین امیدوارتر و شادتر زندگی می‌کردم.

شاید هم خشم گریه‌شده‌ی خود را زودتر از این، بر روی کاغذ و واژه‌ها و نوشته‌هایم می‌ریختم.

به هر حال برای تغییر هیچ‌وقت دیر نیست.

یاد جمله‌ای تبلیغاتی روی تابلوی آموزشگاه‌ها افتادم.
«برای یادگیری هیچ‌وقت دیر نیست.»

البته که خردمند شدن زمان می‌برد.
و خرد فقط مختص افراد مسن نیست.
اما به نظر من خرد بسیار فراتر از دانش است.
چون دارای عمق و ظرافت است.
خرد ترکیب دانش و تجربه است.

و من امروز سعی می‌کنم با نوشتن،
در راه خردمند شدن، از اشتباهاتم بکاهم.

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط