صداهای ذهن

با صداهای منفیِ درون چه کنیم؟

_بی‌خودی دست‌وپا نزن. فایده نداره.
+نمی‌دونم. شاید هم همین‌طوره که می‌گی.
_ای بابا. به زندگیت بپرداز.
بی‌خیال نوشتن شو. با نوشتن به جایی نمی‌رسی. فقط داری وقتت رو تلف می‌کنی.
+آخه با نوشتن آروم می‌شم.
_از وقت‌گذروندن با نوه‌هات بیشتر؟
هر روز ساعت‌ها توی کتاب و قلم و کاغذ، می‌لولی که چی بشه؟
مثل همه‌ی خانم‌های دوروبرت باش. حالشو ببر.
همش دورهمی و مهمونی، خرید و پارکِ بانوان، دیدن سریال‌های پونصد قسمتیِ ماهواره.
+پس هدفم چی ‌می‌شه؟
-کدوم هدف؟ بی‌خیال. این‌همه سال تو فکر هدفت نبودی.
+واااای کلافه‌م کردی.

شاید شما هم بارها با این‌نوع صداهای درونتان، کلنجار رفته باشید.
حرف‌هایی که جز بار منفی و تخریبِ انگیزه، چیزی ندارند.
اگر یکی از این حرف‌های تیغ‌دار را، حتی از نزدیک‌ترین آدم‌های زندگی‌مان بشنویم، بی‌شک واکنش نشان می‌دهیم.

اما هرگز برای مقابله با این صداها هیچ اقدامی نمی‌کنیم.
از کتاب «انجام غیرممکن، تیبو موریس»، نکات ارزنده و قابل توجه‌ای آموختم.

صداهای منفی درون، بدون دعوت به ذهن ما حمله می‌کنند و بذر یأس را در وجودمان می‌کارند.
اگر به آن‌ها پروبال دهیم، بی‌درنگ دست‌وپای ما را در انجام هر کاری می‌بندند.
قبول دارم کنترل ذهن، کار ساده‌ای نیست.
اما با شناسایی این صداها، راحت‌تر می‌توانیم نابودشان کنیم.

اکثر ما، صداهایی که از درون می‌شنویم؛ صدای والدین، معلم‌ها و گاهی کوچک‌ترین سرزنش‌هایی‌ست که در کودکی شنیده‌ایم.
گاهی هنوز هم، تحت‌تأثیر آن هستیم.

نباید اجازه دهیم ما را محدود کنند و توانمندی‌ها ما را از بین ببرند.
راه گریزی جز ، حذف صداهای منفی درونِ خود نداریم.

به خود فرصت دهیم تا از محدودیت‌هایمان عبور کنیم و توانایی‌های واقعی خود را کشف کنیم.

سعی ندارم جملات زردِ کلیشه‌ای را به‌عنوان راهکار مطرح کنم.

اما این حقیقت است که، می‌توانیم طوری رفتار کنیم که همه چیز را ممکن فرض کنیم.

هر وقت گرفتار این‌گونه سم‌پاشی‌های ذهنِ خود شدیم، افکار خود را قطع کنیم و به خود یادآوری کنیم که، برای من همه‌چیز ممکن است.

به یاد داشته باشیم، این صداها هیچ ربطی به ما ندارد و نمی‌توانند بر ما تسلط یابند.

بلکه این تصمیم ماست، که چه‌کاری انجام دهیم و به چه کسی قرار است تبدیل شویم.

پس به‌جای ماندن در گذشته، از قوه‌ی تخیل‌ خود در آینده‌، برای آن‌چه که می‌خواهیم باشیم، استفاده کنیم.

یک شیوه‌ی آسان و کاربردی برای حذف لایه‌های محدودیت، نوشتن نامه به خودمان است.
میترا جاجرمی در کتاب «بنویس تا زنده بمانی» می‌نویسد:

«وقتی از بیرون به خود نگاه می‌کنید، کم‌کم به خرد و آگاهی نسبت به خود دست پیدا می‌کنید.
با نوشتن نامه به خود، نقش یک دوست صمیمی و دلسوز را برای خود بازی می‌کنیم.
می‌توانیم در نامه‌ی به خود، از خود قدردانی کنیم.
خود را تشویق کنیم. به خود انگیزه دهیم. مشاوره و راه‌حل ارائه دهیم.
بعد از مدتی خواهیم دید که به بهترین دوست خود تبدیل شده‌ایم.»

تجربه‌ی نوشتن نامه به خود، بسیاری از صداهای درونی منفی مرا کم‌رنگ کرده است.
به شما هم پیشنهاد می‌کنم. ????

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط