سالروز تولدم

سالروز تولدم

نمی‌دانم باید خوشحال باشم یا ناراحت.
به‌هرحال، یک‌سال به عمرم اضافه شد، یا این که یک‌سال از عمرم کم شد، فرقی نمی‌کند.
این سال‌ها خیلی سریع گذشت.
اما چیزی که برایم ماندنی شد، تغییری‌ست که در این سال‌ها احساس می‌کنم. و این از بهترین و بزرگترین دستاوردهای سال‌های عمرم است.

تغییراتی زیرپوستی و نرم. شاید قشنگیِ زندگی به همین باشد که، ذره‌ذره نور وارد وجودت شود و در ژرفای قلب و روحت ته‌نشین شود.
سیاهی را از بین ببرد و دریچه‌ای نو به دنیای تو باز کند.

مرتب به خودم یادآور می‌شوم، مهم‌ترین کار من در این دنیا چیست؟
معلم بودن؟ مادر بودن؟ انسان بودن؟

اما قبل از همه‌ی این‌ها، به هر روشی که شده، باید رابطه‌ام با خودم را روزبه‌روز بهتر کنم.
حاصلِ درخشان این خودشفقتی، هماهنگیِ بین قلب و ذهن و روحم، خواهد شد.

نگاه من به سالروز تولدم، وقتی برایم مقدس می‌شود که خود را در احاطه‌ی نور خداوند در زندگی‌ام ببینم.
این فرصتِ پرشگفت و جذابی‌ست که خداوند در اختیارم قرار داده.
نام خود را در قلبم نوشته و نام مرا در جهان هستی ثبت کرده است.
تبریکِ تولد ویژه‌ی خدا را، در مهربانی عزیزانم می‌شنوم.
هدیه‌ی خداوند را در حضورِ مهرآمیز کسانی که دوستشان دارم، می‌بینم.
غنی‌ترین هدیه را در وفاداری و همدلی آن‌ها درمی‌یابم و حفره‌های درون روحم را با عنایت و توجه خدا پر می‌کنم.

شاید دیدنِ زیاد شدن تعداد شمع‌ها، کمی دلهره‌آور باشد.
اما هر سال که می‌گذرد، معنای شمع و کیک و موسیقی و شعر تولد، برایم عمیق‌تر می‌شود.
این که در کجایِ سفر زندگی هستم.

بهترین هدیه‌ای که به خودم می‌دهم این است که، هر سال که می‌گذرد چقدر تغییر کرده‌ام و چقدر یاد گرفته‌ام.

سپس دفترچه‌ی خاطرات قلبم را باز می‌کنم و از درون احساس می‌کنم چند ساله شده‌ام.
البته فرقی نمی‌کند کودک درونم، یا بزرگ‌سالِ درونم.
در هر دو صورت، به خود یادآور می‌شوم که هوشیارانه زندگی کن و آگاهانه پیر شو.

این که چه کسی هستم؛ و می‌خواهم چه کسی باشم، مهم‌ترین بخش افکارم می‌شود.
پس به فرسودگی بدنم نگاه نمی‌کنم.

به جست‌وجو در خودم عشق می‌ورزم و رمزوراز روحم را کشف می‌کنم.
حسرت راه‌هایی که نرفته‌ام و خواسته‌هایی که دست نیافته‌ام را کنار می‌گذارم.

در مقابلِ آن‌چه که از سال گذشته تغییر نکرده، احساس ناتوانی نمی‌کنم.
بلکه به قدرت خداوندی پناه می‌برم که می‌تواند ناتوانی مرا جبران کند.

و در نهایت، من با عشق آفریده شده‌ام.
پس با عشق زندگی می‌کنم و آن را پربارتر از آن‌چه که خداوند به من بخشیده، به او برمی‌گردانم.

#ده شهریور _سالروز تولدم

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط