دوبار لذتِ زندگی
امروز به طور اتفاقی سری به یوتیوب زدم.
در یکی از کانالها، منتخبی از سخنان «آنیس نین، نویسندهی آمریکایی» را گوش کردم.
سرِ ذوق آمدم و گزیدهای از صحبتهای «خانم نین» را یادداشتبرداری کردم.
زندگی، هرگز کسی را فرسوده نکرده است که، برای مردن تلاش کند.
ما چیزها را آنطور که هستند نمیبینیم، بلکه چیزها را، آنطور که هستیم میبینیم.
وقتی دنیایی را برای خودت قابل تحمل میسازی، آن را برای دیگران هم قابل تحمل میکنی.
پیری شما را از عشق محافظت نمیکند، اما عشق شما را تا حدی از پیری محافظت میکند.
ما مینویسیم تا دو بار طعم زندگی را بچشیم و لذت ببریم، یکبار در لحظه و یکبار در گذشته.
این جملهی آخر، خیلی به دلم نشست.
گاهی فکر میکنم، نوشتن فراتر از یک سرگرمی و یا برونریزیِ افکارِ منفی است.
چون به ما این امکان را میدهد تا تجربیات و آموختههای خود را روی کاغذ بیاوریم.
سپس در ژرفای احساسات خود غرق شویم و دوباره آنها را تجربه کنیم.
برای من، زمانی نوشتن لذتبخش میشود که بیقراریهای ذهنم آغاز میشود.
در اینجور مواقع داروی نوشتن، معجزه میکند.
تنها راه رام کردن ذهنِ چموش و سرکشم را در نوشتن میبینم.
وقتی روح و قلبم، با نرمیِ نوشتن درگیر میشود، سختیِ هرس کردن ذهنم، سهلتر میشود.
در نهایت، با نوشتن به خودِ واقعیام نزدیکتر میشوم.
آخرین نظرات: