نویسنده

فردیتِ نویسنده

البته که راهِ مدیدی تا نویسنده‌شدن دارم.
اما هر وقت کتابی برای مطالعه در دست می‌گیرم، یا زمانی را به یادگیری و کسب آگاهیِ بیشتر اختصاص می‌دهم، به این حقیقت پی می‌برم که زندگیِ یک نویسنده، چیزی جز جستجوگری نیست.
.
کاوشِ درونم بخشی از زندگی‌ام شده است.
گاهی تعمق در مسائل وجودی انسان، مثل رود مرا با خود، تا مرز بصیرت می‌برد.

حسام‌الدین مطهری، در مقاله‌ی زندگیِ نویسنده می‌گوید:
«نویسنده، روان‌کاوی خویش را به سبک خود جلو می‌برد و چون با انسان‌ها در تعامل است، در دیگران هم دقیق می‌شود.
نویسنده، به آن‌چه که نمی‌شناسدش موشکافانه حمله ور می‌شود تا بفهمدش.
در گودالِ عمیق روح نویسنده، دانه‌ای کاشته شده است.
درون دانه، ذاتِ نادیدنی، رنجِ تجربه و افکارِ منظم و نامنظم وجود دارد، که دوست دارد به سمت نور رشد کند و بالا برود.»

به نظرِ من، نویسنده ناگزیر است روح خود را باغبانی کند.
هرس و آبیاری کند.
و آگاهانه در مسیرِ نورِ دیده‌ها و شنیده‌ها، قرارش دهد.

برای رسیدن به معنای زنده‌گی، باید در واکاویِ مداومِ درون، زندگی کرد.

نویسنده شدن، راهی جز این ندارد.
✍️مریم گل مکانی

به اشتراک بگذارید

عضویت در خبرنامه

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط