عشق
عشق

یاوری از جنس خدا

مثل همیشه، خرامان و پرشور از منزلش بیرون آمد. چهره‌ی شاداب و سرزنده و مهربانش، برام نویدبخش بود. باسرعت به سمت ماشین آمد و محکم

ادامه مطلب »
عشق

هدیه

هدیه پسر با شوق از پله‌ها بالا می‌آید. مادر پله‌ها را یکی‌یکی و با سختی در می‌نوردد. پسر دست‌هایش را پشتِ مادر گرفته تا به

ادامه مطلب »
عشق

نوشتن از عشق

نوشتن از عشق خیلی سخت نیست.   نوشتن از کسی که خونِ جاری در رگ‌هایت شده. و تو بی‌صبرانه منتظری که، هر لحظه با پیوستن

ادامه مطلب »