کتابخونه
رسیدنِ به یکی از آرزوهام امروز هم، سعی کردم کارهامو سریع انجام بدم و خودم رو زودتر به کتابخونه برسونم. دسترسی به کتابهای زیاد و
رسیدنِ به یکی از آرزوهام امروز هم، سعی کردم کارهامو سریع انجام بدم و خودم رو زودتر به کتابخونه برسونم. دسترسی به کتابهای زیاد و
رهایی از پیلهی خُردهباورها باور دارم که، باورهای ما باید در جهت ایجاد یک زندگیِ شاد و سرشار از آرامش باشد. اما گاهی برای فرار
قرمهسبزی یا غذای روح کتاب صوتی «شبیک شبدو اثر بهمن فرسی» را از یوتیوب پیدا کردم. صدای گوینده، با صدای جلزوولز پیازداغ، توی قابلمه پیچید.
ساده و اثرگذار زندگی تفسیر سادهای دارد. هر جای دنیا به هر شکلی خوبی کنیم، چیزی به جهان هستی افزودهایم. کافیست کارهایی که میکنیم، بیدریغ
ذهنِ پرنده امروز وقتی در سالن مطالعهی کتابخانه، مشغول تحقیق در مورد پروژهای بودم، یک لحظه تمام تمرکز و حواسم مثل پروانهای بال زد و
عاشورایی دیگر آمد. امروز وقتی نوههای کوچکم دربارهی عزاداری و دستههای زنجیرزنی از من پرسیدند، به راستی نمیدانستم چگونه برایشان توضیح دهم. چگونه حق مطلب
آوای جادویی هر دو، توی لباسِ سفید کاراته مثل دو تا جوجه کبوتر سفید و سبکبال شده بودند. ذوق و شوق حضور در کنار
هدیهی روز قلم طبق معمول سردرد امانم را بریده بود. اما سریعتر از آنچه که فکر میکردم آماده شدم. از ذوق دیدن دوستان مجازی، چنان
بیایده امروز هر کاری میکردم، نوشتنم نمیآمد. نمیدانم چه مرگم شده بود. اصلاً نمیدانسنم از چی باید بنویسم. البته، توی یادداشتهای روزانه و شخصی خودم
نظم شخصی دورهی «نظم شخصی۲» هم امشب به اتمام رسید. نکات ارزندهی این دوره، با بیان شیوا و دلنشین استاد ناهید عبدی دستاوردهای آموزشی زیادی